گذشته يك انسان،  نتيجه رابطه فعل و انفعالي او و دنياي اطراف اوست، آنچه را كه ديده و لمس كرده و انجام داده به اضافه نتايج اش در ذهن

او آرشيو ميشود.

ذهن آدمي اين حجم بزرگ اطلاعات را با يك سري واكنش هاي شميايي آرشيو و طبقه بندي و هر هنگام كه لازم باشد بياد مي آورد.

با گذشت زمان اين اطلاعات تاثير مستقيم بر زندگي انسان مي گذارند

تصميمات و رفتار او تحت تاثير گذشته او خواهند بود.

با خواندن اين اطلاعات "نظري" ناخودآگاه فكر ميكني :

"براي شناختن و فهميدن يك انسان به گذشته اش رجوع كنيد، براي همين است كه تاريخ اينچنين با اهميت جلوه ميكند!!!"

نكته مهم اين است،  يك سري واكنش شميايي در حقيقت گذشته و رفتار ما در آينده را اينچنين تحت تاثير قرار ميدهند

اين سوال در ذهن شكل ميگيرد؛

اگر بتوان اين فعل و انفعالات شيميايي را كنترل كرد و به دلخواه تغيير داد چه اتفاقي ميتواند بيفتد؟

آيا همچنان گذشته يك انسان ميتواند اينچنين با اهميت باقي بماند؟  آيا همه چيز در "حال" خلاصه و انجام نخواهد شد؟


+ نوشته شده در  شنبه بیست و هفتم مهر ۱۳۹۲ساعت   توسط   |