او آرشيو ميشود.
ذهن آدمي اين حجم بزرگ اطلاعات را با يك سري واكنش هاي شميايي آرشيو و طبقه بندي و هر هنگام كه لازم باشد بياد مي آورد.
با گذشت زمان اين اطلاعات تاثير مستقيم بر زندگي انسان مي گذارند
تصميمات و رفتار او تحت تاثير گذشته او خواهند بود.
با خواندن اين اطلاعات "نظري" ناخودآگاه فكر ميكني :
"براي شناختن و فهميدن يك انسان به گذشته اش رجوع كنيد، براي همين است كه تاريخ اينچنين با اهميت جلوه ميكند!!!"
نكته مهم اين است، يك سري واكنش شميايي در حقيقت گذشته و رفتار ما در آينده را اينچنين تحت تاثير قرار ميدهند
اين سوال در ذهن شكل ميگيرد؛
اگر بتوان اين فعل و انفعالات شيميايي را كنترل كرد و به دلخواه تغيير داد چه اتفاقي ميتواند بيفتد؟
آيا همچنان گذشته يك انسان ميتواند اينچنين با اهميت باقي بماند؟ آيا همه چيز در "حال" خلاصه و انجام نخواهد شد؟