سرنوشت غريب من گويی در حبابی جايی در مسير زمان گرفتار شده

زمان ميرود اما آن حباب پوست کلفت لعنتی نه ميترکد و نه تحت تأثير جاذبه زمان به جلو کشيده ميشود

اين همه معتلی (با ت) نميدانم برای چيست ، من که آماده رفتنم

+ نوشته شده در  شنبه دوم خرداد ۱۳۸۸ساعت   توسط   |