سرنوشت غريب من گويی در حبابی جايی در مسير زمان گرفتار شده
زمان ميرود اما آن حباب پوست کلفت لعنتی نه ميترکد و نه تحت تأثير جاذبه زمان به جلو کشيده ميشود
اين همه معتلی (با ت) نميدانم برای چيست ، من که آماده رفتنم
RSS