ديگر ميدانم که يک چيزی که نميدانم چيست من را حفاظت ميکند

جسمم را ، روحم را ، بودنم را

برای همين "بی گدار به آب نزن" ديگر حرف بيخودی است برای من

من بی گدار ، خواب آلوده نيمه شب تمام حس های بيدار شده ام را رها ميکنم درناامن ترين حجمی که با من هم آغوش است

چونکه فردايش من هشيار ترين و حس هايم خواب آلوده ترينند

 

 
+ نوشته شده در  جمعه سوم فروردین ۱۳۸۶ساعت   توسط   |